موعظه! محمد بن منكدر، از دانشمندان اهل سنّت، می‌گوید: روزی در هوای بسیار گرم به حومه‌ی مدینه رفتم، در بین راه به محمد بن علی (امام محمد باقر(ع)) برخوردم [كه برای سركشی به املاك خود بیرون آمده بود]. دو ...

گناه ديدار طاغوت دو نفر مسافر به خراسان آمدند، در آنجا به حضور حضرت رضا(ع) رفته و پرسيدند: ما از فلانجا آمده‌ايم، آيا نماز ما شكسته است يا تمام؟ حضرت رضا(ع) به يكي از آنها فرمود: نماز تو شكسته است، و ...

امام حسن(ع) در هفت سالگي و حضور در مسجد امام حسن(ع) در هفت سالگي، به مسجد مي‌رفت، و پاي منبر رسول خدا(ص) مي‌نشست، و آن‌چه در مورد وحي، از آن حضرت مي‌شنيد، به منزل، بازمي‌گشت و براي مادرش فاطمه ي زهرا ...

حال امام مؤمنان هر لحظه وخيم و وخيم‌تر مي‌شد. گاهي بي‌حال شده و لحظاتي چشم هاي خدابين او بسته مي‌شد و چون چشم مي‌گشود مي‌فرمود: به سوي رفيق بلند مرتبه كه بهترين جايگاه و نيكوترين منزلگاه امام است مي ر ...

داستان ضربت خوردن حضرت علي(ع) شب نوزدهم ماه رمضان سال چهل هجري به پايان مي رسيد. شكوفه‌هاي نور در دامن افق، آمدن روزي ديگر را به چشم هاي بيدار شب زنده‌داران نويد مي داد. فضاي مسجد كوفه از همهمه‌ي مناج ...

داستان رفتار حضرت علي(ع) با ابن ملجم اميرالمؤمنين علي(ع) پس از آن كه به دست ابن ملجم ضربت خورد، از شدت زخم بي‌حال شده بود. وقتي كه به حال آمد، امام حسن(ع) در ظرفي، شير به حضرت داد. امام كمي از شير خور ...

با دست خالي به خانه بازگشت. خانه‌اي كه صداي فرشتگان را از زواياي آن مي‌شنيد و عطر نزول وحي الهي را در فضاي آن احساس مي‌كرد. با ورود به اطاق، در گوشه‌اي رسول خدا(ص) را نشسته ديد و آن‌سوتر همسرش فاطمه‌( ...

  مرد لطيفه‌گويي از دوستان امام حسن(ع) بود. مدتي نزد آن حضرت نيامده بود. روزي خدمت امام (ع) رسيد. حضرت پرسيدند: چگونه صبح كردي؟ (حالت چطور است؟) گفت: يابن رسول الله! حال من برخلاف آن چيزي است كه ...

يكي از بزرگان عرب براي مهماني نزد امام حسن مجتبي-عليه السلام- رفت و موقعي كه سفره پهن كردند تا شام بخورند، يك دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتي كرد و گفت: من چيزي نمي‌خورم. امام حسن-عليه السلام- به او فرمو ...