پرسش:
چرا من پیامبریا امام نشدم؟
پاسخ:
ابتدا مقدمه ای باید بگوییم: ممكن است درك تفصیلی فلسفه اموری، مانند برخی از زوایای نظام خلقت، خارج از توان ما باشد، اما به یقین و با دلایل قطعی میدانیم كه خداوند حكیم و عالم است و چون عالم خلقت، جلوه ای از عنایت خداوند است و خداوند از هر نقص وعیبی مُبرٌا بوده، علم ذاتی به نظام احسن دارد، نظام خلقت ضرورتا مطابق حكمت و عدالت خواهد بود.
اما برای پاسخ دقیق به این پرسش باید به چند مطلب توجه كرد:
الف) دراین نظام، میان افراد وجود دارد، تبعیض نیست، بلكه تفاوت است و با عدل خداوند منافات دارد، تبعیض است نه تفاوت؛زیرا تبعیض در جایی است كه در شرایط مساوی و استحقاقهای همسان، میان اشیا فرق گذاشته شود؛اما تفاوت در جایی است كه در شرایط نامساوی، میان آن هافرق گذاشته شود. به بیان بهتر، تبعیض به دهنده مربوط است وازاوناشی میشود؛ اما تفاوت مربوط به گیرنده است؛ مثلاً اگر دو ظرف، هركدام ده لیتر گنجایش دارند، در یكی ده لیترآب بریزیم و در دیگری پنج لیتر، در این جا تبعیض صورت گرفته است؛ اما اگر دو ظرف داشته باشیم كه یكی ده لیترودیگری پنج لیتر گنجایش داردوهردو را درآب فروببریم، بازهم اختلاف وجودخواهدداشت ویكی ده لیترودیگری پنج لیترآب دارد؛ امامنشاءاختلاف، تفاوت ظرفیت خود و ظرف است نه آب. ۱
ب) خداوند فیاض علی الاطلاق است و ازناحیه ی او تفاوتی در اعطای فیض وجودندارد، بلكه قابلیت مخلوقات در پذیرش این فیض متفاوت است. به عبارت دیگر، تفاوتهای موجود میان مخلوقات، لازمه ی نظام آفرینش و ذاتی نظام علت و معلول است. بدون وجود تفاوتها و مراتب مختلف هرگزنمیتوان نظامی دقیق وحساب شده، و برمبنای اسباب و مسببات داشته باشیم؛ زیرا علتهای مختلف، معلولهای متفاوتی به وجودمیآورند رابطهی بین علت و معلول ضروری است. مثلاً اگرصدها نیروی انسانی، با تحصیلات، توانمندی و قابلیتهای كاملاً یكسان داشته باشیم و بخواهیم در به كارگماری آنان كاملاً مساوی عمل كنیم، هرگز یك نظام اداری موفق نخواهیم داشت؛ زیرا اگریكی رئیس باشد، بایدهمه رئیس باشند، آن هم در یك حوزه با اختیارت وقدرت واحد. بنابراین، ایجاد هرنظامی، اعم از اعتباری و تكوینی، مستلزم وجود تفاوت است؛ درنظامهای اعتباری، مانندنظامهای اجتماعی و سیاسی، تفاوتهای وضعی وقراردادای است؛ اما در نظامهای تكوینی، مانندجهان خلقت، تفاوت هاذاتی و طبیعی است.
ج) اگر چه طبق آیات صریح قرآن، و به طریق اولی ائمه از جهت انسان بودن، تفاوتی با دیگران ندارند، اما خداوند متعال با علم بیكران خود میداند گه چه كسانی میان انسانها شایستگی و توانایی كشیدن بارسنگین نبوت وامامت رادارند. ۲درقرآن كریم در آیات متعددی به تفاوت
پیامبران بادیگران اشاره شده است؛ مانند:
(إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى)۳
(وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ)۴
(وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ)۵
اللهُ اَعلَمُ حَیثَ یَجعَلُ رِسالَتَهُ؛ خدا خود میداند رسالتش را كجاقراردهد.
د) مقامات الهی مناصب معنوی، همواره به همراه تكالیف بسیاردشوار و امتحانات سنگین الهی است. خداونددرباره ی به امامت رسیدن حضرت ابراهیم(ع)میفرماید: (وَاِذِابْتَلَی اِبرَاهیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فاََتَمَّهُنَّ قَالَ اِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ اِمامًاقَالَ ومِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَایَنالُ عَهدِیالظَّالِمینَ. ۶ هنگامیكه خداوندابراهیم راباوسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهدهی آزمایش برآمد، خداوندبه او فرمود: من تورا امام ورهبرمردم قراردادم. ابراهیم عرض كرد: از دودمان من(نیزامامانی قراربده). خداوندفرمود: پیمان من به ستم كاران نمیرسد(وتنهاآن دسته از فرزندان تو كه پاك ومعصوم باشند، شایستهی این مقامند.)
ابراهیم (ع) در اواخر عمر خود و پس از گذراندن موفقیت آمیز آزمایشهای بسیارسخت، مانند ذبح فرزند، به مقام امامت میرسد و هنگامیكه عبادت رابرای فرزندان هم در خواست میكند، پاسخ میشنو كه عهدخداوند به ظالمان نمیرسد. با توجه به معنای ظلم شامل هرگونه گناهی میشود، این آیه نشان میدهد كه كسانی كه به مقام امات رسیده اند، باید در همهی عمرخود از هرگونه آلودگی وگناه به دورباشند. روشن است كه چنین شرایطی ، در بسیاری از افرادوجودندارد.
البته امامان وانبیاء بعد از رسیدن به امامت وچنین مقامهایی دور از امتحان وابتلا نیستند، بلكه به تناسب افزایش مقام، مسئولیتهای بیشتر، تكالیف سنگینتر، وسوسههای شیطانی بیشتر و سختیها، مصیبت هاوابتلائات نیزشدیدترمیشوند.
امام صادق میفرمایند: (اِنَّ أشَدَّ النَّاس بلاء الانبیاء»؛۷ شدیدترین ابتلائات الهی برای پیامبران است. حتی ترك اولی در ایشان با عذابی سخت روبرو میشود؛ چنان كه در این مطلب در باره ی حضرت یونس در قرآن نقل شده است و این گونه نیست كه كسی كه به مقامیرسید، دیگرخیالش راحت باشد و نیازی به انجام وظیفه نداشته باشد. بنابراین ما همان گونه كه مسئولیت كمتری برعهده داریم، حساب وكتاب آسان تری نیز خواهیم داشت.
ذكر این نكته نیزضروری است كه اگرچه پیامبرشدن و به امامت رسیدن، در اختیار ما نیست، اما راه رسیدن به كمال انسانی ودرجات بسیاربالای قرب خداوند -حتی مراتبی از عصمت- بسته نیست و با تلاش و تهذیب نفس میتوان به آن دست یافت. در طول تاریخ، انسانهای بزرگی مانندسلمان فارسی وجود داشتهاند كه اگرچه امام و یا پیامبر نبودند، اما به در جات كامل ایمان دست یافتند.۸