پرسش:
چرا پيامبراكرم صلي الله عليه و آله زنان متعدّد داشت؟
پاسخ:
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّآ أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ التِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّآ أَفَآءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَنَاتِ عَمّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَ بَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَات خَالاتِكَ التِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً
اي پيامبر! ما براي تو همسراني را كه مهرشان را پرداختهاي حلال كرديم و همچنين كنيزاني را كه (به عنوان غنايم جنگي) خداوند بر تو ارزاني داشته و مالك شدي (بر تو حلال كرديم) و نيز (ازدواج با) دختران عمويت و دختران عمّههايت ودختران دايي و دختران خالههايت را كه با تو هجرت كردهاند، (براي تو حلال كرديم،) و زن با ايماني كه خود را به پيامبر ببخشد (و مهريّهاي از حضرت نخواهد) اگر پيامبر بخواهد ميتواند او را به عقد خويش در آورد؛ (اين قانونِ عقد بدون مهريّه) مخصوص توست نه ديگر مؤمنان؛ همانا ميدانيم كه براي مؤمنان دربارهي همسران و كنيزانشان چه حكمي كردهايم، (اين براي آن است كه) تا براي تو مشكلي نباشد، و خداوند آمرزندهي مهربان است.۱
اوّلًا: در ازدواجهاي رسول خدا صلي الله عليه و آله مسأله شهوت محور نبوده است، زيرا پيامبر عزيز اسلام از ۲۵ سالگي تا ۵۳ سالگي فقط با خديجه زندگي كرد، زني كه هنگام ازدواج سنّش پانزده سال از حضرت بيشتر بود و پيامبر تا او را داشت با ديگري ازدواج نكرد.
ثانياً: تمام قبايل عليه حضرت بودند و پيامبر بايد با طرحي دقيق اين وحدت نا مقّدس را ميشكست و بهترين و سادهترين و ارزانترين و طبيعيترين راه اين بود كه پيامبر داماد قبايل مختلف شود و مردم طبق رسوم آن زمان حمايت داماد را بر خود لازم ميدانستند و پيامبر بدين وسيله ميتوانست مشكلات راه تبليغ دين را هموار كند.
ثالثاً: بعضي ازدواجها براي مبارزه با آداب و رسوم غلط بود. نظير ازدواج پيامبر با زينب دختر عمّهاش كه در آيهي ۳۷ همين سوره گذشت.
رابعاً: پيامبر بعضي زنان را تنها عقد نمود و با آنان همبستر نشد و از بعضي قبايل تنها خواستگاري نمود و عقد هم نكرد و همين رفتارها وسيلهي ارتباط ميشد.
خامساً: اگر هدف مسألهي جنسي بود بايد از اين همه همسر فرزندان بسياري ميداشت.
سادساً: عايشه بسيار كوچك بود كه به عقد پيامبر درآمد و مدّتها گذشت تا توانست همسر واقعي حضرت باشد. اگر هدف مسايل جنسي باشد انسان با بچّه ازدواج نميكند.
سابعاً: ما نبايد پيامبر را با خود مقايسه كنيم؛ ما با داشتن يك همسر از بسياري توفيقات باز ميمانيم، ولي پيامبر اكرم با داشتن چند همسر چنان غرق در عرفان و مناجات و تبليغ بود كه خداوند به حضرت خطاب ميكند: چرا اين قدر براي هدايت مردم حرص ميخوري، «لعلّك باخع نفسك»۲
چرا خود را به مشقّت مياندازي، «لتشقي»۳
چرا حلالهايي را بر خود حرام ميكني، «لم تُحرّم …» آري، نسيم تند معرفت، خيمهي وجودي پيامبر را چنان بلند ميكرد كه اين همه زن، نميتوانست آن را از پرواز باز دارد.
به هر حال، ازدواجهاي مجدّد پيامبر بعد از سنّ ۵۳ سالگي بوده است، آن هم با زنان بيوه و متروكه يا داغديده، با تمايل كامل آنان به ازدواج و اجراي عدالت از سوي پيامبر و آموختن درس عملي براي اداره چند همسر و انتخاب زندگي ساده و بي توجّهي به خواستههاي تجّمل گرايانهي برخي همسران. علاوه بر همهي اينها در آن زمان داشتن چند همسر هيچ عيبي نبوده است و گاهي همسر اوّل به خواستگاري همسر دوّم ميرفت و دهها نكتهي ديگر كه بايد در آنها دقّت نمود.۴