الف) آرمان نهضت
آزادي در مكتب عاشورا، اصيلترين آرمان نهضت كربلا بود. ابا عبدالله الحسين(ع) با عينك امامت ديدن كه بني اميّه، به نام اسلام ميخواهد استبداد پيش از اسلام را بر مسلمانان حاكم كند. چنين چيزي در شأن ملتهاي مسلمان نبود. اگر در آن روزگار، ريشه ظلم و فساد خشكانده نميشد، درخت پر يار آزادي استوار نميگشت و بشريت تا ابد بايد زير بار ستم، شانه خم ميكردند. نهضت عاشورا، درس آزادگي را به انسان آموخت.
ب) بيان آزادگي
از مهم ترين درس هاي نهضت خونين كربلا و از الفباي نخستين فرهنگ عاشورا، آزادگي و تن به ظلم ندادن و اسير ذلت نشدن است. مولا حسينبن علي(ع) ميفرمايند: «مَوتُ فی عزٍّ خیر من حیاة فی ذُلّ»۱ مرگ با عزت، بهتر از زندگي با ذلت است. قال : «لا وَاللهِ لا اُعْطيكُمْ بِيَدي اِعْطاءَ الذَليلِ، وَ لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبيدِ …»۲ قسم به خدا، هيچگاه دست ذلت به شما نميدهم. و چون بردگان تسليم شما نميشوم.
عقل گويد: شاد شو، آباد شو | عشق گويد: بنده شود، آزاد شو |
عقل را آرام جان، حريت است | ناقهاش را ساربان، حريت است |
آن شنيدستي كه، هنگام نبرد | عشق با عقل، هوش پرور چه كرد؟ |
آن امام عاشقان، پور بتول | سرور آزادي، زبستان رسول |
تا قيامت، قطع استبداد كرد | موج خون او، چمن ايجاد كرد۳ |
ج) تن به ذلت دادن، هرگز!
آن گاه كه حضرت را ميان جنگ و بيع، در كربلا مخير كردند، او با سخنان شيوا، مراد خويش را بيان كرد تا خفتگان ذلت بيدار شوند، اما دلهاي آنان را چنان تاريكي فرا گرفته بود كه ديگر تابش نور سخن حضرت اثر نكرد. سيدالشهدا(ع) فرمود: «أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ …»۴ يعني: ناپاك نا پاك زاده، مرا بين دو چيز مخير كرده است: شمشير و ذلت، اما ذلت از ما خاندان بسيار دور است.
بر ما گمان بندگي، زور بردهاند | اي مرگ همتي كه، نخواهيم اين قيود |
از آستان همت ما، ذلت است دور | واندر كنام غيرت ما، نيستش ورود۵ |
د) آزاد مرد باشيد
در يك فراز از سخن ابي عبدالله الحسين(ع) آمده است: «وَيْحَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْرَاباً …»۶ يعني: واي بر شما اي پيروان ابي سفيان! اگر دين نداريد و از معاد نميترسيد، پس در دنيا آزاد مرد باشيد؛ اگر از عربيد به گوهر خودتان بازگرديد. شمر صدا زد: اي پسر فاطمه، چه ميگويي؟ حضرت فرمود: من و شما باهم كارزار ميكنيم و بر زنان گناهي نيست؛ تا من زندهام، سركشان را از حرم خود دور ميكنم.
درس آزادي، به دنيا داد، رفتار حسين | بذر همت افشاند، باز افكار حسين |
با قيام خويش، بر اهل جهان، معلوم كرد | تابع اهل ستم گشتن، بود عار حسين |
مرگ با عزت زعيش، در مذلت بهتر است | نغمهاي ميباشد، از لعل درر بار حسين۷ |
پينوشتهاـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. مناقب/ج۴/ص۷۵. ۲. همان. ۳. حسين پيشواي انسانها/ص۴۲/شعر از اقبال لاهوري. ۴. لهوف/ص۷۵. ۵. فرهنگ عاشورا/ص۴۷۳. ۶. مقتل محمد بن ابي طالب/ج۲/ص۳۱۸؛ بحارالأنوار/ج۴۵/ص۵۱؛ كامل ابن اثير/ج۴/ص۷۶. ۷. گلواژه/ج۱/ص۹۵/شعر از فضل الله صلواتي (طوفان).منبع: سوگنامه آل احمد/سيد موسي جوادي/مشهد/مكتبة الإمام الرضا عليه السلام/چاپ اول ۱۳۸۴.