سلمان به جهت ايراني بودن، ارتباط با ايرانيان را بر عهده داشت و حتي براي نشر دين، ترجمهي بخشي از قرآن به زبان فارسي را بر عهده گرفت. ايشان نامههاي حضرت رسول(ص) به ايرانيان و بالعكس را مديريت ميكرد و زماني كه ايرانيان براي ديدن پيامبر(ص) ميآمدند، به منزل جناب سلمان ميرفتند. اين ارتباط براي گسترش مكتب تشيع در ايرانرابطهاي كليدي به شمار ميرفت؛ چرا كه پس از حضرت رسول(ص) لحظهاي از مولاي متقيان، امير مؤمنان علي(ع) جدا نشد و بدون ترس و با شهامتي بيبديل در مقابل خلفا ايستاد و جملهي معروف فارسي او «كرديد و نكرديد»۱ زبانزد عام و خاص شد.
سلمان در فتح قادسيه، وقتي كه به ايران برگشته بود، در صف مقدم جهاد حاضر شد و مردم هر منطقه را قبل از جنگ، سه بار به دين اسلام دعوت ميكرد و ميفرمود: من از شما هستم و به شما علاقه مندم. به اسلام بپيونديد.
گرچه بنيان تشيع در زمان رسول حق پايگذاري شد؛ ولي از مهم ترين عواملي كه باعث تحكيم تشيع گرديد، وجود شيعيان راستين و مخلصي همچون سلمان بود كه خدمت به اين سفير الهي را به جان خريدند و در محضر پيامبر حق از هيچ كمكي فرو گذار نكردند.
سلمان الخير همان سلماني بود كه به فرمودهي اميرالمؤنين تمامي وجودش خير بود، و مسلماني مخلص، مهربان، عادل، زاهد و عالم، كه با شجاعت از تشيع دفاع كرد و حقيقت تشيع را براي جهانيان به تصوير كشيد. او مطيع بيچون و چراي اميرالمؤمنين علي(ع) بود و امامتش را امري الهي ميدانست و به مردم تفهيم ميكرد.
«موارد بسياري در زمان خلفا رخ داد كه خلفا در برابر سؤالات بيگانگان در ميماندند و سلمان مردم را به نزد امام علي(ع) ميبرد تا حضرت با پاسخ به سؤالها، آبروي اسلام را حفظ كند و جناب سلمان از اين طريق به آگاهي بخشي ميپرداخت و مقام علمي اميرالمؤمنين را به مردم نشان ميداد.»۲
چهار عامل اصلي ايمان، معرفت به اهل بيت(عليهم السلام)، شجاعت و موقعيت شناسي در وجود شخصيت كم نظير سلمان توانست ايشان را در صف مقدم تشيع قرار داده و مقام آن جناب را به اوج برساند.
گر من از باغ تو يك ميوه بچينم چه شود
پيش پايي به چراغ تو ببينم چه شود
يا رب اندر كنف سايهي آن سرو بلند
گر من سوخته يك دم بنشينم چه شود