داستان هايي از توكل به خدا
توكل حضرت ابراهيم(ع)
در داستان ابراهيم(ع) ميخوانيم: هنگامي كه ابراهيم(ع) را در منجنيق گذاشتند، عمويش آذر آمد و سيلي محكمي به صورت او زد و گفت: از مذهب توحيديت بازگرد{ابراهيم(ع) اعتنايي به او نكرد} در اين هنگام خداوند فرشتگان را به آسمان دنيا فرستاد تا نظارهگر اين صحنه باشند. همه موجودات از خدا تقاضاي نجات ابراهيم(ع) را كردند. از جمله زمين گفت: پروردگارا! بر پشت من بنده موحدي جز او نيست و اكنون در كام آتش فرو مي رود. خطاب آمد: اگر او مرا بخواند؛ مشكلش را حل ميكنم. جبرئيل در منجنيق به سراغ او آمد و گفت: اي ابراهيم(ع)! به من حاجتي داري تا انجام دهم؟ ابراهيم(ع) گفت: به تو نه؛ اما به خداوند عالم آري! و هنگامي كه ابراهيم(ع) به ميان اتش پرتاب شد، خداوند به آتش وحي فرستاد: سرد و سالم باش براي ابراهيم(ع) {در اين هنگام آتش خاموش و به محيطي آرام بخش مبدل گشت} و جبرئيل در كنار ابراهيم(ع) قرار گرفت و با او به گفتگو نشست. نمرود از فراز جايگاه با خود چنين گفت:«من اتخذ الها فليتخذ مثل اله ابراهيم(ع)؛«۱» اگر كسي مي خواهد معبودي براي خود برگزيند، همانند معبود ابراهيم(ع) را انتخاب كند».
توكل امام خميني(ره)
وقتي امام در نجف زندگي ميكردند، يك روز احمد آقا خدمت امام رسيدند و عرضه كردند: صاحبخانه تقاضاي اجارهي عقب افتاده را دارد. امام فرمودند: بگو خانه را ميفروشي؟! احمد آقا: اجاره ديرشده! خانه را بخريم!؟ امام فرمودند: توكل بر خدا؛ ولي احمد آقا به صاحبخانه هيچ نگفتند، فردا باز صاحبخانه آمد و تقاضاي اجاره كرد. امام به احمد آقا فرمودند: مگر نگفتي فروشندهي خانه هستي؟ احمد آقا آمد و پيغام امام را به صاحبخانه داد. صاحبخانه گفت: بله مشتري هم دارم بيست هزار تومان. امام فرمودند: فردا بعد از ظهر بيايند تا قولنامه خانه را بنويسيم. احمدآقا با تعجب گفتند: با چه پولي؟ امام فرمودند: توكل بر خدا. فردا بعد از ظهر چند نفر از خمين به نجف آمدند و به امام گفتند: ما سر راه مكه هستيم، مقداري پول داريم كه مي خواهيم نزد شما به امانت بگذاريم. امام قبول كردند به شرط دخل و تصرف در آن. احمدآقا به امام عرض كرد: آقا چهطور پول را برخواهي گرداند؟ امام فرمودند: توكل بر خدا. بعد از يك ساعت اهالي خمين برگشتند و به امام گفتند: سفر ما درست نشد، ميخواهيم برگرديم و امانت خود را خواستند. امام پول ان ها را دادند. احمدآقا گفتند: حالا با چه پولي خانه را ميخريد؟! امام فرمودند: توكلمان بر خداست، يك ساعت به نوشتن قولنامه مانده بود كه حاج مرتضي پسنديده (برادر بزرگ امام) از خمين آمدند و به امام گفتند: املاك وراثتي در خمين را فروختيم؛ اين بيست هزار تومان سهم شما است.«۲»
توكل يك پسر بچه
اهالي روستايي به دليل بيآبي تصميم گرفتند براي نزول باران، نماز استسقاء بخوانند. نزد روحاني روستا رفتند و از او خواستند تا زماني براي نماز باران مشخص نمايد. روحاني به آنها گفت: روزي با پاي برهنه همه بيرون از آبادي همه حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم. روزي كه تمام اهالي براي دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند، روحاني به جمعيت نگاهي كرد و توجه او به يك پسر بچه جلب شد كه با چتر آمده بود. روحاني جمعيت را رها كرده و به طرف خانه بازگشت. مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمي خواني؟ او به مردم گفت: چون در ميان شما فقط اين پسر بچه اعتقاد واقعي به خدا دارد و با توكل به او، به اينجا آمده و اشارهاي به پسر بچهاي كه با چتر آمده بود، نمود.«۳»
ذكر مصيبت
توكل و صبر حضرت زينب(عليها سلام) در مصايب كربلا عجيب است؛ به ويژه آن لحظه و ساعتي كه اهل بيت را وارد مجلس ابن زياد نمودند؛ آنگاه كه آن ملعون با نيش زبانش نمك به زخم زينب(عليها سلام) ميپاشد و براي آزردن ايشان ميگويد: كيف رايتَ صُنعظ الله باَخيك و اهل بيتِك؛ كار خدا را با برادر و خانوادهات چگونه يافتي؟ او در واقع با تعريض ميحواهد بگويد كه ديدي خدا چه بلايي به سرتان آورد؟ زينب(عليها سلام) در پاسخ درنگ نمي كند، با آرامشي كه از صبر و رضاي قلبي ايشان حكايت داشت فرمود:«ما راَيت الا جميلا؛ جز زيبايي نديدم». ابن زياد از پاسخ يك زن اسير در شگفت ميماند و از اين همه صبر و استقامت و تسليم او در مقابل مصيبت ها متعجب ميشود و قدرت محاجه را از دست مي دهد؛ اما شايد لحظه دلخراش آن لحظهاي بود كه سر بريدهي امام را در مجلس وارد نمودند، نگاه زينب(عليها سلام) به سر بريدهي برادرش افتاد، با سوز و گداز مرثيه خواند و ناله زد. مصيبت جانسوزتر اينكه وقتي سر بريدهي امام حسين(ع) را در پيش روي عبيدالله بن زياد گذاشتند، ابن زياد با چوب دستي بر لب و دندان امام حسين(ع) ميزد… .«۴»
پاورقيــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱.تفسير عليبن ابراهيم/ج۲/ص۷۳.
۲. به نقل از استاد مهر آبادي(سايت حوزه).
۳. داستان ها و حكايت ها/ص۱۲۰.
۴. مجلسي/ بحارالأنوار/ج۴۵/ص۱۱۵.
به نقل از ماهنامه ره توشه راهيان نور/شماره۱۱۴/ويژه ماه محرم.
سلام داستانهای جالبی بودندل طفا در ارتباط با موضوع توکل ویدیو برای دانلود بذارید ممنون.
سلام عليكم.
انشاءالله با راه اندازي بخش چند رسانهاي فيلم هاي مفيد و متنوعي قرار خواهيم داد.
ياعلي.
خداوند به شما اجر عنایت فرماید که روحیه توکل را در مردم زنده نگه میدارید
احساس بي نظير و دشواريست(توكل)، من امتحان كردم نتيجه هم گرفتم….خدا به همه ما و شما توفيق توكل به خودشو عنايت كنه…
ان شاءالله تعالی
بسیارعالی بودددددددددد!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام دوستان
منم تو یه موردی به خدا توکل کردم انشالا بعد از انجام در زمان صلاح دید داستانش رو براتون میزارم
سلام علیکم.
انشاءالله همیشه در کارهایتان موفق و سربلند باشید.
یاعلی مدد
مرحبا احسنت عالی است
سلام دوستان من چهار سال است که به خداوند منان توکل کردم و با تمام وجود ایمان دارم که روزی نتیجه خواهد داد تمام این چهار سال امیدم به خدا بوده میدانم روزی تحقق پیدا میکنه من تو این چهار سال خیلی چیزها یاد گرفتم ….در مورد خدا و اول خودمو خوب شناختم بعد خدارو….
خداوند ارحم الراحمین هیچ امیدیو نا امید نمیکنه
فقط باید صبر داشته باشی
یه جا این مطلبو خوندم..
ای بنده من صبر کن هر چیز به وقتش
ای بنده من صبر کن به تو بهتر از انچه بخواهی میدهم
ای بنده من صبر کن تو لایق بهترینها هستی …..
سلام علیکم. خداوند توفیق هر چه بیشتر بندگی خودش را بر شما اعطا کند.
هیچکی مثل من توکلش به خدا نبود تو خونه معروف بودم تو فامیل معروف بودم همه دوستام منو انرژی مثبت میدونستن…درست لحظه ای که به خدا اعتماد داشتم و توکل داشتم…پشتمو خالی کرد…دیگه هیچ اطمینانی به خدا ندارم
سلام علیکم.
با تشکر از توجه شما کاربر عزیز.
توجه داشته باشید که توکل شرایطی دارد. سعی کنید مطالب بیشتری در رابطه با توکل مطالعه کنید.
يك روز امير مؤمنان عليه السلام گروهى از مردم را ديد كه با برخوردارى از صحّت و سلامت، كار را رها كرده و گوشه مسجد نشستهاند. فرمود: شما چه كسانى هستيد؟ گفتند: ما متوكلين هستيم (و بر خدا توكّل داريم). فرمود: نه بلكه شما متأكّلين هستيد (يعنى شما سر بار اجتماعايد و از دسترنج ديگران ارتزاق مىكنيد). ( مستدرك الوسائل، ج ۲ – ص ۲۸۹.) توسل به اسباب عادي و در عين حال توجه به اينکه موثر حقيقي و مسبب اسباب خداي متعال است, عين توکل است.
از مطالب خوبی که وجود دارد مطلب “حقيقت توکل و اعتماد به خدا” است.
و حتما توجه داشته باشید که نا امیدی از خداوند گناه بسیار بسیار بزرگی است.
حتما این مطلب “چگونه مي توان بر نااميدي غلبه كرد و توكل خود را زياد كنيم؟” را مطالعه فرمایید.
موفق و مؤید باشید.
یاعلی
وقتی همه درها و پنجره ها را خدا می بندد، راضی باش . شاید بیرون طوافانی به پاست
سلام به دوستان عزیز من یه مدت بود که ایمانم قوی بود ولی حالا هیچ خدایی سرم نمیشه انقدر گریه کرده ام و دعا کرده ام که دیگه احساس میکنم خدا ظالم هست و هیچ وقت کمک نمیکنه نشسته که عذاب کشیدن ما رو ببینه همیشه کسایی که ایمانشون قوی نیست خوشبخت ترند نمونه ی بارزش امریکا که هم خیلی خیلی از ماها پیشرفته تره وهم پولدارتره و به شدت از خدا متنفر شدم از مذهب متنفرم خب من دیگه چیکار کنم با این باورا دست خودمم نیست انقدر دیدم که مشکلی که دارم رفع نمیشه منم ایمانم رو از دست دادم الان درست ۱۱ ساله که مشکلم رفع نمیشه
سلام علیکم
سپاس از اینکه نظر خود را با ما در میان گذاشتید. اما نکاتی را باید عرض کنم:
به فرموده امام صادق علیه السلام: مؤمن از پاره هاى آهن محكمتر است؛ پاره هاى آهن هر گاه در آتش گذارده شود تغيير مى كند اما اگر مؤمن بارها كشته و زنده شود دلش تغييرى نمى كند. پس بدانیم اگر ایمانمان تغییر کرد؛ مؤمن واقعی نبودهایم.
اینکه فرمودید: «همیشه کسایی که ایمانشون قوی نیست خوشبخت ترند نمونه ی بارزش امریکا که هم خیلی خیلی از ماها پیشرفته تره وهم پولدارتره» اولاً شما این «همیشه» را از کجا به دست آورده اید؟ آیا تمام موارد را دیده اید؟ یا بادیدن چند مورد یک حکم کلی دادید؟ دوماً مگر معیار خوشبختی تنها پول و پیشرفته بودن (مادی) است؟ پس گویا در نظر شما معیار خوشبختی پول و مسائل مادی است.
مشکلات می توانند ریشه های مختلفی داشته باشند که ذکر و بررسی همه آنها از حد این نوشته بیرون است اما از آن ها میتوان به: گناهان انسان، کوتاهیهای انسان، امتحان الهی و… اشاره کرد.
باید بدانیم که حل مشکلات تنها با دعا و گریه به دست نمیآید. در روایات ما بسیار آمده که انسان باید سعی و تلاش کند و تنها با خواندن نماز و دعا مشکلات حل نمیشوند. انسان باید با بکارگیری خرد و دانش خود به همراه تلاش و امید به مبارزه با مشکلات برخیزد و در کارها به خدای خود توکل کند.
باید بدانیم جهان آفریدهی خداوند است و قوانین و نوامیسی دارد. آفتاب بر همه میتابد؛ هر که مقابل آن بایستد از آن بهرهمند میشود و هرکس به آن پشت کند از آن بیبهره می ماند. اینگونه نیست که ما در جای خود بنشینیم و حرکتی نکنیم؛ و بعد توقع پیشرفت داشته باشیم. پیشرفت کشورهای اروپایی و غربی حاصل زحمات انهاست و این هیچ منافاتی با رحمانیت و عدل خداوند ندارد؛ بلکه مؤید آن است.
اگر شما میدانید افکارتان اشتباه است و دوست دارید که تغییرشان دهید، و نمیتوانید، باید به متخصصین روانشناسی مراجعه و آنان را از مشکل خود آگاه کنید.
بهتر است انسان به جای ناامیدی و از دست دادن ایمان خود، با استفاده نعماتی که خداوند به او داده (مانند عقل، توان و…) به رویارویی با مشکلات برود و همچنین به جای اینکه فقط ازاحساسات بهره گیرد با مطالعه و تفکر در کتب دینی (مانند کتب مربوط به کلام و عقاید استدلالی) اعتقادش را محکم و ایمانش را قوی نماید. ان شاالله