با دست خالي به خانه بازگشت. خانهاي كه صداي فرشتگان را از زواياي آن ميشنيد و عطر نزول وحي الهي را در فضاي آن احساس ميكرد. با ورود به اطاق، در گوشهاي رسول خدا(ص) را نشسته ديد و آنسوتر همسرش فاطمه(عليها سلام) را كه به نماز ايستاده بود. ظرفي سر پوشيده رويزمين قرار داشت. صبحكه از خانه بيرون ميآمد از دختر رسول خدا(ص) پرسيده بود:« آيا غذايي در خانه دارند؟» و همسر بزرگوارش پاسخ داده بود:« به خدايي كه جايگاه تو را بزرگ داشته، سه روز است در خانه غذايي فراهم نيست.»
به همين منظور از خانه بيرون رفته بود تا ديناري از آشنايي قرض نمايد. در بازگشت به سوي خانه بود كه با «مقداد» روبهرو شد. چهرهي خستهي او از غمي جانكاه خبر ميداد. فرزندانش با رنج گرسنگي دستبه گريبان بودند. يك دينار قرض گرفته را، به مقداد سپرد و خود دست خالي به خانه بازگشت.
ميدانست در خانه غذايي فراهم نيست؛ اما وقتي وارد شد ظرف غذا را مهيّا ديد. نماز فاطمه(عليها سلام) به پايان رسيد و ظرف را پيش روي او و رسول خدا(ص) گذاشت. بوي خوش نان تازه و گرم، با غذايي مطبوع از گوشت بريان شده در فضا پيچيد. علي(ع) پرسيد:« اين غذا از كجا به دست شما رسيده است؟» فاطمه(عليها سلام) پاسخ داد:« اين تحفهاي از سوي خداوند است! او به هر كه بخواهد، بي حساب روزي ميبخشد.»
رسول خدا(ص) با لبخند فرمود:« اين همانند غذايي است كه زكرياي پيامبر(ع) در نزد مريم(عليها سلام) يافت و از او پرسيد:« مريم! اين ميوه ها و خوردني هارا چه كسي آورده است؟» و مريم(عليها سلام) پاسخ داد:« از سوي خداوند آمده استة او هركه را بخواهد بيحساب روزي ميدهد.»
محبت الهي و تحفهي آسمانيع لبخند بر لبان امام علي۰ع) نشانده بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تفسير عيّاشي/محمد بن مسعود/ج۱/ص۱۷۱.
به نقل از كتاب اگر با تو باشم آسمانيم/ مؤسسه فرهنگي و هنري عاشورا