آيتالله خامنهاى به گفتهی خودشان «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى قدّسسرّه» هستند و نخستين جرقههاى سياسى و مبارزاتى ایشان و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نواب صفوى» در ذهن ايشان زده است؛ هنگامی كه نواب صفوى با عدهاى از فدایيان اسلام در سال ۱۳۳۱ به مشهد رفتند و در مدرسهی سليمانخان، سخنرانى پرهيجان و بيداركنندهاى در موضوع احياى اسلام و حاكميت احكام الهى و نیز فريب و نيرنگ شاه و انگليس و دروغگويى آنان به ملت ايران، ايراد كردند.
«همان وقت جرقههاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيلهی نواب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شكى ندارم كه اولين آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن كرد.»
همراه با نهضت حضرت امام خمينى قدّسسرّه
آيتالله خامنهاى از سال ۱۳۴۱ كه در قم حضور داشتند و از زمانی كه حركت انقلابى و اعتراضآميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريكاپسند محمدرضا شاه پهلوى آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيبهاى فراوان و شكنجهها و تعبيدها و زندانها مبارزه كردند و در اين مسير از هيچ خطرى نترسيدند.
نخستين بار در محرم سال ۱۳۸۳ ﻫ.ق از سوى امام خمينى قدّسسرّه مأموريت يافتند كه پيام ايشان را به آيتاللهالعظمی ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامههاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرم و افشاگرى عليه سياستهاى آمريكايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريكا پرداختند. به اين خاطر در ۹ محرم «۱۲ خرداد ۱۳۴۲» دستگير و يك شب بازداشت شدند و فرداى آن با اين شرط آزاد شدند كه منبر نروند و تحت نظر باشند. با پيش آمدن حادثهی خونین ۱۵خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آوردند، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سختترین شرایط و شكنجه و آزارها زندانى شدند.
دومين بازداشت
در بهمن ۱۳۴۲ -رمضان ۱۳۸۳ ﻫ.ق- آیتالله خامنهاى با عدهاى از دوستانشان بر اساس برنامهی حسابشدهاى به مقصد كرمان حركت كردند. پس از دو سه روز توقف در كرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلاب آن شهر عازم زاهدان شدند. سخنرانىها و افشاگرىهاى پرشور ايشان و بهويژه در ايام ششم بهمن -سالگرد انتخابات و رفراندوم رژیم شاه- مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روز پانزدهم رمضان كه مصادف با ميلاد امام حسن علیهالسلام بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريكايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواك شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانهی تهران كرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه در زندان قزلقلعه -به صورت انفرادى- زندانى شدند و انواع اهانتها و شكنجهها را تحمل كردند.
سومين و چهارمين بازداشت
كلاسهاى تفسير و حديث و انديشهی اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال كمنظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليتها سبب عصبانيت ساواك شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. به اين خاطر در سال ۱۳۴۵ در تهران مخفيانه زندگى مىكردند و يك سال بعد -۱۳۴۶- دستگير و محبوس شدند. همين فعاليتهاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود كه موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواك جهنمى پهلوى در سال ۱۳۴۹ نيز دستگير و زندانى كردند.
پنجمين بازداشت
حضرت آيتالله خامنهاى دربارهی پنجمين بازداشت خويش توسط ساواك مىنويسد:
«از سال ۴۸ زمینهی حركت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من -كه به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمىتواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد- افزایش یافت. سال ۵۰ مجدداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونتآمیز ساواك در زندان آشكارا نشان مىداد كه دستگاه از پیوستن جریانهاى مبارزه مسلحانه به كانونهاى تفكر اسلامى بهشدت بیمناك است و نمىتواند بپذیرد كه فعالیتهاى فكرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریانها بیگانه و به كنار است. پس از آزادى، دایرهی درسهاى عمومى تفسیر و كلاسهاى مخفى ایدئولوژى و… گسترش بیشترى پیدا كرد.»
بازداشت ششم
در بين سالهاى ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيتالله خامنهاى در سه مسجد «كرامت»، «امام حسن علیهالسلام» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشكيل میشد و هزاران نفر از مردم مشتاق بهويژه جوانان آگاه و روشنفكر و طلاب انقلابى و معتقد را به اين سه مركز مىكشاند و با تفكرات اصيل اسلامى آشنا مىساخت. درس نهجالبلاغـهی ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوههاى پلىكپىشده تحت عنوان: «پرتوى از نهجالبلاغه» تكثير و دست به دست مىگشت. طلاب جوان و انقلابى كه درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مىآموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديكِ ايران، افكار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مىساختند.
اين فعاليتها موجب شد كه در دى ماه ۱۳۵۳ ساواك بىرحمانه به خانهی آيتالله خامنهاى در مشهد هجوم ببرد و ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشتها و نوشتههای ایشان را ضبط كنند. اين ششمين و سختترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز ۱۳۵۴ در زندان كميتهی مشترك تهران زندانی بودند. در اين مدت در سلولى با سختترين شرايط نگهداشته شدند. سختىهايى كه ايشان در اين بازداشت تحمل كردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان كه آن شرايط را ديدهاند» قابل فهم است.
پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند. باز هم همان برنامه و تلاشهاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امكان تشكيل كلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.
در تبعيد
رژیم پهلوى در اواخر سال ۱۳۵۶، آیتالله خامنهاى را مجدداً دستگیر و براى مدت سه سال به شهر ایرانشهر تبعید كرد. البته در اواسط سال ۱۳۵۷ و در پی اوجگيرى مبارزات مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شدند و به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم پهلوى قرار گرفتند. پس از پانزده سال مبارزهی مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمل آنهمه سختى و تلخى، ثمرهی شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب كبير اسلامى ايران و سقوط خفّتبار حكومتِ سراسر ننگ و ظالمانهی پهلوى و برقرارى حاكميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.
در آستانهی پيروزى
در آستانهی پيروزى انقلاب اسلامى و پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شركت افراد و شخصيتهاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و … در ايران تشكيل گرديد. آيتالله خامنهاى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمدند. پيام امام توسط شهيد مطهرى به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر كبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.
پس از پيروزى انقلاب اسلامی
آيتالله خامنهاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليتهاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديكتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند كه همه در نوع خود و در زمان خود بىنظير و بسيار مهم بودند كه در اين مختصر فقط به ذكر رئوس آنها مىپردازيم:
پایهگذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همكارى و همفكرى علماى مبارز و همرزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، حجتالاسلام والمسلمین هاشمى رفسنجانى و… دراسفندماه ۱۳۵۷
معاونت وزارت دفاع در سال ۱۳۵۸
سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۸
امام جمعهی تهران، ۱۳۵۹
نمایندگی امام خمینی قدّسسرّه در شوراى عالى دفاع، ۱۳۵۹
نمایندگی مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، ۱۳۵۸
حضور در جبهههاى دفاع مقدس.
از سال ۱۳۵۹ و با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صدام به مرزهاى ایران. این حضور تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷ ادامه داشت.
ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران.
دو دوره ریاستجمهورى اسلامی ایران با رأی قاطع ملت.
به دنبال شهادت محمدعلى رجایى دومین رئیسجمهور ایران، آیتالله خامنهاى در مهر ماه ۱۳۶۰ با كسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حكم تنفیذ امام خمینى قدّسسرّه به مقام ریاستجمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ براى دومین بار به این مقام و مسئولیت انتخاب شدند.
ریاست شوراى انقلاب فرهنگی، ۱۳۶۰
ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۶۶
ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، ۱۳۶۸
ولیفقیه و رهبر انقلاب اسلامی ایران.

از روز چهاردهم خرداد سال ۱۳۶۸، پس از رحلت رهبر كبیر انقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام و مسئولیت عظیم انتخاب شدند.
منبع نوشته: سايت امام خامنه اي